صبح شو.. صبح شو لطفا...

ساخت وبلاگ

گفتم، هزار بار گفتم باید قبل از همه شب شدن ها بخوابم! نگفتم؟!  گفتم... گفتم قبل از اینکه شب به نیمه برسد... قبل از اینکه هیچ نوری توی دنیا نماند...  قبل از اینکه همه صداها خاموش شود باید بخوابم...  گفتم که یکی از همین شبا که تنها نور باقی مانده میشود چشمام.. تنها صدا میشود صدای نفس کشیدنم که به شماره افتاده... من دیوانه میشوم.. گفتم.. هزار بار تو هزار لحظه گفتم.. گفتم نکن.. گفتم باید بخوابم..  حالا بشین و تا خود صبح آرزوی دکمه ی برگشت کن..  نمیشود که نمیشود که نمیشود..  جنون مرز نمیشناسد.. مرز ندارد اصلا.. از نداشته ها چه انتظاری داری؟!  من هیچ وقت نفهمیدم..  یاد نگرفتم..  که از داشته ها  هم نمیشود انتظار داشت..  حالا نداشته ها که بماند!  فقط نفس بکش.. نفس بکش..  تا امشب تمام شود..  دستام سردن.. دستام خیلی سردن.. درست شبیه چای سرد تو لیوانم..  همان قدر سرد..  مزخرف..  نچسب..  که هیچ کس ندارد هوسش..  با تمام اینا من تا ته سر میکشمش..  شاید..  شاید.. تا چه شود را نمیدانم!!! .. گاهی آرزو میکنی کاش ندانی.. ندانی..  نفهمی.. کاش نمیدانستم..  هیچی رو..  فقط منتظرت بودم.. این طور انتظار کشیدن مردن  سخت. سخت..  سخت تر.. من دیوانه میشوم..  من نکند دیوانه شده باشم؟! ..  یکی از همین شبا..  یکی از همین شبا..  یکی از همین شبا... 

دارم جهان را دور می ریزم .. ...
ما را در سایت دارم جهان را دور می ریزم .. دنبال می کنید

برچسب : صبح شو,صبح شوری ابعاد عید,شوفته صبح وتباشير ومزون,اذان صبح شوش,عروب صبح شو فيها,صبح شده بیدار شو,صبح جمعه رقص شورانگیز باد,شوفتك صبح وتباشير ومزون,شوفتك صبح,اذان صبح شوش دانیال, نویسنده : beatrissso بازدید : 190 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 21:31