خنده غمگینم ، پلکای سنگینم ...*

ساخت وبلاگ

میخوایی به اون روزا برگردی ؟! هه .. چنان میگی اون روزا هر که ندونه میگه لابُد روزی هم بوده !؟‌نمی دونه از هیچ گذشته .. تو هیچ حالی ... هیچ روز نیومده ایی هیچ وقت هیچ چی نبوده .. و قرارم نبوده اصلا روزی باشه .. راستش وقتی چیزی باشه .. چی ؟!‌ یعنی چیزی بوده ؟! نه خب .. یعنی حتی اگه فکر کنی که چیزی هست .. همه چی فرق میکنه .. حتی اگه دور باشه .. سخت باشه .. حتی اگه بعید باشه اما همین که هست با تمام بعید بودنش بازم همه چی خیلی فرق میکنه ..اما وقتی هیچ چی هیچ کجا نیست حتی انقدر بعید ... حرفی هم نیست .. راهی .. کاری .. هیچ چی .. هیچ چی ها هم مزخرفن هم مزخرف نیستن .. اوم شبیه منن .. یعنی هم هستن هم نیستن .. یه چیزی اون وسط ..! همیشه از همه ی وسطا بدم اومده ..از اینکه یه خیلی عادی لعنتی باشم وسط همه چی بدم اومده .. از اینکه فقط باشم انقدری که هیچ چی فرق نکنه با بودن و نبودنم بدم اومده .. اینکه اولویت نشدم هیچ وقت بدم اومده .. اینکه گاهی بیشتر حتی از گاهی دچارم به این حال لعنتی بدم میاد .. از خیلی چیزا بدم میاد .. از گذشته ام بدم میاد ..از این حالی که هست بدم میاد .. از آینده ایی که نیومده هم بدم میاد .. از آدما بدم میاد .. از تو .. از تو هم بدم میاد ؟! .. لعنت به من .. که انقدر لعنتی ام ..! 

Physical fraction by halucynowa

* چاووشی / 

دارم جهان را دور می ریزم .. ...
ما را در سایت دارم جهان را دور می ریزم .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beatrissso بازدید : 232 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 4:02