از خواب قصه بلند شو .. اسب چوبیتو رها کن .. ماه پیشونی مال ِ قصه ست ..

ساخت وبلاگ

یه روزی / یه شبی یه جایی چنان زمین میخوری که دیگه نمیبینی که بتونی بلند, بشی و رو پاهات بایستی !‌ تو اون روز تو تموم میشی .. میمیری .. اینکه چقد طول میکشه که به خودت بیایی بتونی تو آینه به خودت  نگاه کنی موهاتو ببافی .. و از تنها شدن با خودت وحشت نکنی رو نمیدونم .. ولی اون روز که رسید میبینی با خودت تنهایی و برای اولین بار بعد از اون مُردن ِ سخت تونستی قبول کنی این منی رو که هستی و حالا میشه حتی باهاش روز رو به سر کرد .. چون قطعا تنها کسی خواهی بود که میتونی خودتو بفهمی .. و تنها کسی هستی که میتونی این دخترک درونت رو دوست داشته باشی .. و اینو که از خودت دریغ کنی نمیدونم چطور جایی دور از خودت میتونی دنبالش بگردی ! یه روز یاد میگیری خودت تنها کسی هستی که میتونی بهش تکیه کنی .. ازش ناامید بشی .. 

 

a visit by ivtaya

دارم جهان را دور می ریزم .. ...
ما را در سایت دارم جهان را دور می ریزم .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beatrissso بازدید : 225 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 0:20