11 .. مبارکمان باشد :)

ساخت وبلاگ

باید رفت رو به روی ِ آدما وایساد بعد بهشون گفت همین الان درست همین الان آخرین دلیلی که برای ِ زنده بودن داشتی رو به یاد بیار ! و اگه به یاد نیاورد بگو باور نکنه .. چون در غیر این صورت مُرده بود .. بگو آخرین باری که از ته دل یواشکی حتی تو مغزش خندید رو به یاد بیاره ! بگو یه اسمو تو ذهنش مرور کنه .. و بی شک کسی بی نام کسی / یاد کسی برنخواهد گشت .. حرف حرف ِ رسیدن نرسیدن ِ نیست .. ! حرف حرفِ بودن ِ این بودنی های ناب تو زنده بودن .. بگو  صدایی آشنا رو به یاد بیار .. بگو نقطه ایی امن .. بگو کلمه ایی / اسمی / حرفی نجات دهنده رو به یاد بیاره .. بگو آهنگی / عطری .. با بعضی هاشون اشک ریخته با بعضی ها نفس کشیده و تمام ِ این لحظات چیزی که هست رو ساخته .. همون جا که باید برگردی ببینی میخوایی در اندوه مدامی که حق ِ هیچ کس نیست ماندن بمانی یا نه ..! کافی به یاد بیاری زنده ایی یا نه ! لازمه بری جلو اینه تو چشمای خودت نگاه کنی بگی کجایی ؟! حواست هست و تمام این لحظات رو با خودت مرور کنی .. مثل ِ همون لحظه که آفتاب ِ گرم پشت ِ پنجره رنگ چشماتو روشن کرده بود .. مثل ِ همون باری که یواشکی دستامو گرفتی .. مثل ِ اروم شدن با صدات .. مثل گم شدن در تو .. مثل وقتایی که اسممو صدا میزنی.. مثل ِ آرزوها .. مثل ِ بارون و خیس شدن مثل جاده مثل دریا .. مثل ِ درختای ِ بلند ..مثل ِ هر لحظه ایی که بودی که بودم .. بودیم .. مثل ِ امروز و یه عالمه امروزهای ِ قشنگی که داریم .. اینجا میبینی زنده ایی .. و این نقطه برای ِ هر کس بی شک هست و نامی داره، مثل تو ، در زندگی پیداش کنید و بهش لبخند بزنید انقدری بزرگ هست که بهش فکر کنید اون شما رو پیدا کنه .. حرف جدا شدن از این اندوه مُدام ِ که به آخر نمیرسه .. که دست خودتو بگیر بنداز تو زنده بودن ..  بی شک ما معنا میشیم در تمام هم..  

یادم خواهد ماند هر آنچه را باید .. دستات .. صدات .. حرفات .. نگاهت .. بودنت کنارم درست جایی که باید..  من به خاطر ِ تمامشان زنده ام با تو .. ممنون از روز ِ قشنگ ِ بهاری . سبزی که ساختی .. من با تو زنده ام... 

 

دارم جهان را دور می ریزم .. ...
ما را در سایت دارم جهان را دور می ریزم .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beatrissso بازدید : 226 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 11:36