نباید میخوابیدم... اما خوابم برد...

ساخت وبلاگ

نمیتونه واقعیت داشته باشه.. نباید# واقعی باشه..  بگو خوابم#، بیا بیدارم کن بندازم تو فردایی که انقد نترسم ازش، من دارم غرق میشم، بیا بیدارم کن.. من نمیتونم تنهایی ردش کنم اینجا برا من دور ِ، اینجا از همه چی دور ِ.. اینجا برا من سنگین ِ..  کم آوردم، بریدم، کی گفته من آدم نترسیدنام؟! نیستم، نبودم..  آدم کم نیاوردنا؟!  نیستم..  فقط بیدارم کن بگو تموم شد، صدام کن، صدام کن.. لطفا صدام کن.. بغلم کن بگو تموم شد یه خواب بود، نترس دختر خواب بد دیدی من اینجام از هیچی نترس..  محکم تر بغلم کن..  نباید# میخوابیدم# اما خوابم# برد..  همه چی داره ازم رد میشه..  اگه از دستت بدم چی؟!  چرا نجات پیدا نمیکنم.. من دارم زمانو از دست میدم..  نباید غرق بشم، تو کابوسام نه..  تو کابوسام نباید غرق بشم..  این حجم از ترس زیاد ِ برام، حالا فقط باید بیدار بشم..  بیا سراغم بیدارم کن، بیرونم بکش از این کابوس..  هیچی نیست بیدار شو،  میشنوی صدامو!؟  هیچی نیست بیدار شو... من نباید میخوابیدم# اما خوابم برد..  

دارم جهان را دور می ریزم .. ...
ما را در سایت دارم جهان را دور می ریزم .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beatrissso بازدید : 221 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 11:36