من کی ام ؟

گلی نمیخوایی بیدار شی ؟ بلند شو ببین چه هواییه.. جون میده برا نفس کشیدن .. آخه تو پاشو این بارون رو بیین .. گلی با توام .. صدایی تو مغزم میپیچه.. گلی ! من گلی نیستم .. بوی نم دیوارای کاهگلی میاد .. بوی شمعدونی پیچیده همه جا .. هنوز جرات نکردم چشمامو باز کنم .. هنوز کسی داره گلی رو صدا میزنه.. اما من گلی نیستم! چشمامو نیمه باز میکنم .. اینجا کجاست؟ دستی رو شونه هام میاد و بازم همون صدا داره میگی گلی می شنوی؟ هنوز چشمام بسته ست .. بهش میگم من گلی نیستم.. من پری ام...  صدای خنده هاش کل اتاق میگیره .. با بوی خاک بارون خورده نم کاهگل و شمعدونی های خیس یه ترکیب وسوسه انگیز شده که چشامو باز کنم و یکی بگه خواب بودی دختر پاشو .. اما باز نمیکنم چشامو باز نمیکنم .. چون هنوز مطمئنم من گلی نیستم .. صدای قدم زدن میاد و دری که بسته میشه.. آخیش فک کنم فهمید من گلی نیستم.. رفت سراغ گلی ش .. یه صدای دور و ضعیف هنوز داره میگه گلی .. اه چرا من بلند نمیشم بهش بگم من گلی نیستم.. گلی بیا پای پنجره.. بیا نفس بکش مگه همش نمی گفتی چرا نمیباره بیا اینم بارون .. پاشو دیگه معلوم تو چته .. کسی به جز من اینجا نیست .. اما من نمیتونم گلی باشم .. باید اروزهامو مرور کنم جایی وقتی روزی نخواسته باشم گلی باشم ؟.. نه من فقط پری بودم .. پری ِتو بودم .. تلفظ اسمم با صدات تو سرم می چرخه.. پری .. پری .. گلی میایی پایین یا بیام .. همه چی دور سرم می چرخه.. چشمامو باز میکنم.. اینجا شبیه هیچ جا نیست .. اینجا شبیه هیچ جا نیست .. من کجام ..؟ من کی ام ؟ من کی ام ؟ من گلی نیستم.. بیا و بگو خوابی.. یکی بیاد منو بیدار کنه .. گلی .. گلی جان .. الان وقشه.. با تمام وجود داد میزنم من گلی نیستم .. چرا باید گلی باشم !من پری ام ! دیگه نگو گلی ..همه ی صداها قطع میشه.. حتی صدای بارش بارون .. بوی کاهگل صدای پرنده ها .. سکوت .. شاید دارم از خواب بیدار میشم.. صدای پا میاد .. زمزمه.. دوباره صدای بارون میاد و زمزمه هایی پشت در .. میگه من گلی نیستم .. پری کیه ؟ خواب دیده بزار یکم دیگه خودش خوب میشه.. سر به سرش نزار .. صداها تو مغزم تکرار میشه مدام تکرار میشه .. من کی ام.. ؟ اینجا کجاست ؟ من گلی نیستم .. نکنه پری فقط یه خواب بوده ؟! نکنه این همه وقت خواب بودم؟